جدول جو
جدول جو

معنی چم سعدی - جستجوی لغت در جدول جو

چم سعدی
(چَ سَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع نهاوند است که در جنوب شهر واقع شده و اراضی آن متصل به قصبۀ نهاوند میباشد. این آبادی جای یک زوج عوامل است و سکنه ندارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 261)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ سَ)
شتر. (یادداشت مؤلف). جمل. اشتر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ سَ)
سریانی الاصل، طریق. راه. (دزی ج 2 ص 630) (عیون الانباءج 1 ص 98). ج، میامر: یعرف بکتاب المیامر...و المیامر جمع میمر، و هو الطریق و یشبه ان یکون سمی هذا الکتاب بذلک اذ هو الطریق الی استعمال الادویه المرکبه. (از عیون الانباء ج 1 ص 98) ، تعلیم. تعلیم دینی. وعظ. موعظه. خطابه. (دزی ج 2 ص 630)
احمسیه، از اصحاب حضرت صادق بوده و روایتی هم از امام نقل کرده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 221)
لغت نامه دهخدا
(چَ هَِ)
دهی از دهستان موسیان شهرستان دشت میشان که در 35 هزارگزی جنوب خاوری موسیان بر سر راه اتومبیل رو فله به موسیان واقع است. دشت و گرمسیری است و 400 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و روغن و شغل اهالی زراعت، گله داری و بافتن قالیچه و سیاه چادر است. این آبادی را ربوط هم مینامند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع قریۀ طایقان قم است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 262)
لغت نامه دهخدا
(چَ صَ)
دهی از دهستان آب سردۀ بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد که در 19 هزارگزی شمال خاوری چقلوندی و 3 هزارگزی باختر راه فرعی چقلوندی به بروجرد واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از سراب سرده و رود خانه سرو. محصولش غلات، صیفی، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت، گله داری و بافتن سیاه چادر و فرش و راهش مالرو است. ساکنان این آبادی از طایفۀ بیراوند میباشند که در چادر سکونت دارند و در فصل زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ سَ)
صفت و حالت دم سرد، گفتن سخنهای سرد و بی اثر:
ز دم سردی واعظان پر مجوش
غفور است ایزد تو ساغر بنوش.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ سَ)
یا ام سعید. دختر عروه بن مسعود ثقفی از زنان علی بن ابی طالب (ع) بود، و از آن حضرت دو دختر آورد: رمله و ام الحسن. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا